کوچیک که بودم ، خیلی کفش پاشنه بلند دوسداشتم
هروقت به مامانم میگفتم ؛ مامان از این کفش پاشنه بلندا میخوام ،
میگفت تو رو زمین صافش با همین کتونیا روزی صدبار میخوری زمین
چه برسه بخوای از این کفشام بپوشی ، هروقت بزرگ شدی اینقد
بخر و بپوش که فلج شی!!!
دلم میخواست زودتر بزرگشم تا منم بتونم از اون کفش پاشنه بلند
خوشگلا پام کنم ، که تق تق کنه و از صدای تق تقش ذوق کنم ...
حالا بزرگ شدم ، مامان میگه امسال برا عیدت از اون
کفش پاشنه بلندا که دوسداری بخر ... !!!
آره بالاخره بزرگ شدم ، الان دیگه بیست و چندسالمه ...
ولی دیگه نه کفش پاشنه بلند دوست دارم ، نه دیگه ذوقشو دارم ...
:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0